ایستـــگـاه

امام علی (ع): بهترین دانش‌ها، دانشى است که تو را اصلاح کند./ منتخب میزان الحکمة: ۴۰۴

ایستـــگـاه

امام علی (ع): بهترین دانش‌ها، دانشى است که تو را اصلاح کند./ منتخب میزان الحکمة: ۴۰۴

ایستـــگـاه

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم):
هرکس یک مساله شرعی از احادیث ما پیرامون حلال و حرام و مسائل دینی اش را بیاموزد
خدای تعالی هزار گناه او را بیامرزد
و شهری از طلا به وسعت دنیا برایش در بهشت بنا کند
و به عدد هر موئی که در بدنش قرار دارد برایش حج مقبول می نویسند.

(بحارالانوار(ط-بیروت)، ج۱،ص ۲۱۴ )

--------------------------------
امام على علیه ‏السلام :
اى مؤمن! به تحقیق این دانش و ادب بهاى جان توست
پس
در آموختن آن دو بکوش که هر چه بر دانش و ادبت افزوده شود بر قیمت و قَدْرت افزوده می ‏شود ؛
زیرا
با دانش به پروردگارت راه می ‏یابى
و با ادب به پروردگارت خویش خدمتى می ‏کنى
و با ادب در خدمت‏گزارى، بنده، سزاوار دوستى و نزدیکى به او می شود .
پس
این نصیحت را بپذیر تا از عذاب بِرَهى.

(بحار الانوار(ط-بیروت)،ج1،ص180)

جهل آدمیان دنیا دوست و تنهایی خون خدا

دوشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۴، ۰۷:۱۸ ق.ظ

یکی ازدرس‌های این واقعه عظیم عدم سازش با ظالم ومقاومت همه جانبه در برابر ظلم وستم است. به نحوی که تاریخ گواه برآن است حضرت حسین علیه السلام در خطاب به لشگر یان عمر وسعد فرمودند: «أَلا إِنَّ الدَّعِی بْنَ الدَّعِی قَدْ رَکَزَ بَیْنَ اثْنَتَیْنِ بَیْنَ السِّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ: آگاه باشید که فرومایه، فرزند فرومایه، مرا در بین دو راهی شمشیر و ذلّت قرار داده است و هیهات که ما زیر بار ذلّت برویم»
اما سوال که مطرح است اینکه چرا اکثریت مردم با فرزند رسول گرامی اسلام همراهی نکردندتا اینکه امام بین دوراهی ذلت وشمشیر قرار نگیرد؟
علل وعوامل مختلفی را می توان برشمرد مبنی برعدم همراهی اکثریت مسلمین با حضرت سیدالشهدا علیه السلام در این نوشتار به دو عامل مهم در این زمینه اشاره می شود:

علاقه به دنیا

آنگونه که روایات نیز بدان اشاره دارد حب الدنیا راس کل خطیئه به نحوی که انسان راتا ریختن خون سیّدالشّهدا(ع) پیش می برد. زیرا تاریخ به صراحت بیان می کند کسانی که برای امام حسین علیه السلام نامه نوشته بودندتا در رکاب حضرت حکومت عدل به پا کنند.برای دنیا در لشگر ابن زیاد حاضر شدند و صفشان را از سیّدالشّهدا(ع) جدا کردند. عمر سعد مصداق بارز این افراد بود که طمع در ملک ری، اورا قعر جهنم کشاند.این در حالی بود که حضرت در گفتگوی که اکثریت مورخین به ان اشاره دارند به صراحت فرموده بودند که گندم ری نصیب تو نخواهد شد.

معاویه درزمان حکومت خویش تغییری اساسی در ضائقه دینی مردم به وجودآورد که از اسلام حقیقی ،بجز نام چیز دیگر به جا نمانده بود. تغییر وتحریف وتاویل در اسلام به حدی پیش رفت که حضرت حسین علیه السلام در بیانی می فرمایند:

اِنَّ النّاسَ عَبیدُ الدُّنْیا وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلى اَلْسِنَتِهِمْ یَحوطونَهُ ما دَرَّتْ مَعائِشُهُمْ فَاِذا مُحِّصوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّیّانونَ؛

به راستى که مردم بنده دنیا هستند و دین لقلقه زبان آنهاست، تا جایى که دین وسیله زندگى آنهاست، دین دارند و چون در معرض امتحان قرار گیرند، دینداران کم مى شوند.
تحف العقول، ص 245 .

یکی دیگر از علل به وجودآمدن واقعه کربلاجهالت حاکم بر مردم آن دوران بود لذا سیدالشهدا علیه السلام با یک فرد یا گروه خاص نمی جنگید بلکه باجو فکر حاکم در حال مبارزه بود آنگونه که در زیارت اربعین وارد است: «و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة؛ و خون قلب خویش را در راه تو نثار کرد تا بندگان تو را از نادانی و حیرت گمراهی نجات بخشد.»

البته باید توجه داشت جهالت در این بحث باسوادی یا بیسوادی افراد نیست بلکه جهالتی که از فراموشی افراد جامعه نشات میگیرد. زیرا مردم اگر در تاریخ پنجاه شصت ساله گذشته خود فکر می کردند و به تعبیر سیدالشهدا که فرمود: «ارجعوا الی عقولکم»؛ اگر به عقل و تجربه پنجاه شصت ساله خود رجوع می کردند و سابقه وجودی خاندان بنی امیه را فراموش نمی کردند و فریب ظاهر فعلی معاویه را که دم از اسلام ومسلمین میزد را نمی خوردند هرگز شخصیتی چون حسین بن علی راکه پیامبر در فضیلتش فرمود حسین منی وانا من حسین را مصداق این بیان که من فارق الجماعه فقتله نمی دانستند و قربة الی الله در جنگ بااو شرکت نمیکردند .
وجود این جهالت ها باعث شدکه گروهی از زنان نذر کردن تا با به شهادت‌رسیدن حضرت حسین علیه السلام دها شتر نحر کردند(.سفینه البحار محدث قمی -نذر) از این جهت بود که حضرت در نامه ای به محمد بن حنفیه فرمودند:
«إِنّى لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَلا بَطَرًا وَلا مُفْسِدًا وَلا ظالِمًا وَإِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِْصْلاحِ فى أُمَّةِ جَدّى، أُریدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَأَنْهى عَنِ الْمُنْکَرِ وَأَسیرَ بِسیرَةِجَدّى وَأَبى عَلِىِّ بْنِ أَبیطالِب»; یعنى: «من از روى خود خواهى و خوشگذرانى و یا براى فساد و ستمگرى قیام نکردم، من فقط براى اصلاح در امّت جدّم از وطن خارج شدم.

سوالی که مطرح است اینکه کدامین اصلاح در بین امت حضرت محمد (ص) لازم بود که حضرت به خاطر آن قیام کردند یا عدم عمل به احکام شرعی چون نماز وروزه وحج و..علت این قیام بود؟
اندک تاملی در تاریخ، نشان می دهد که امام خود برخلاف حرکت مسلمین اعمال حج را ناتمام می گذارند و به جای منا به سوی کوفه حرکت می کنند پس اصلاحی که امام به آن خاطر خروج می کنند اصلاح آن درکی است ،که مردم از دین داشتند.دینی که در آن اهل بیت پیامبر بر خلاف سفارش رسول گرامی اسلام که فرمودند: «انی تارکم فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی و ان تمسکتم بهما لن تضلوا ابدا و انهما لن یفترقا حتی علی یردا علی الحوض» در حاشیه قرار داشتند و شعار حسبنا کتاب الله همچنان در بین مردم حاکم بود .فلذا اگر نبود قیام حضرت حسین علیه السلام در تاریخ، هیچ نامی از اسلام امروزه وجود نداشت .

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">