ایستـــگـاه

امام علی (ع): بهترین دانش‌ها، دانشى است که تو را اصلاح کند./ منتخب میزان الحکمة: ۴۰۴

ایستـــگـاه

امام علی (ع): بهترین دانش‌ها، دانشى است که تو را اصلاح کند./ منتخب میزان الحکمة: ۴۰۴

ایستـــگـاه

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم):
هرکس یک مساله شرعی از احادیث ما پیرامون حلال و حرام و مسائل دینی اش را بیاموزد
خدای تعالی هزار گناه او را بیامرزد
و شهری از طلا به وسعت دنیا برایش در بهشت بنا کند
و به عدد هر موئی که در بدنش قرار دارد برایش حج مقبول می نویسند.

(بحارالانوار(ط-بیروت)، ج۱،ص ۲۱۴ )

--------------------------------
امام على علیه ‏السلام :
اى مؤمن! به تحقیق این دانش و ادب بهاى جان توست
پس
در آموختن آن دو بکوش که هر چه بر دانش و ادبت افزوده شود بر قیمت و قَدْرت افزوده می ‏شود ؛
زیرا
با دانش به پروردگارت راه می ‏یابى
و با ادب به پروردگارت خویش خدمتى می ‏کنى
و با ادب در خدمت‏گزارى، بنده، سزاوار دوستى و نزدیکى به او می شود .
پس
این نصیحت را بپذیر تا از عذاب بِرَهى.

(بحار الانوار(ط-بیروت)،ج1،ص180)

۹ مطلب با موضوع «یاران امام حسین علیه السلام» ثبت شده است

زینب

۰۳
آبان

نام : زینب (س)
نام پدر : حضرت امیرالمومنین علی بن ابیطالب (ع)
نام مادر : حضرت فاطمه زهرا (س)
ناریخ ولادت : روز پنجم جمادی الاولی سال پنجم یا ششم هجری قمری
محل تولد : مدینه
کنیه : ام الحسن و ام الکلثوم
القاب : صدیقه الصغری، عصمة الصغری، ولیه الله العظمی ، ناموس الکبری ،شریکةالحسین (ع) ، کامله ، فاضله و...
همسر : عبدالله فرزند جعفر بن ابیطالب
تعداد فرزندان : 3 پسر ( علی ، عون ، جعفر ) و1 دختر ( ام الکلثوم )
وفات : شب یکشنبه 15 رجب سال 63 هجری قمری
محل دفن : شام

  • حسن

عمران ابن کعب ابن حارث الاشجعی.JPG

عمران ابن کعب ابن حارث الاشجعی:

نام :عمران( البته برخی منابع او را عمیر(1) و برخی عمر گفته اند،(2))

نام پدر: کعب ابن حارث الاشجعی

سن: حدود50سال

محل سکونت: اصالتی مدنی ولی ساکن کوفه بوده است.

توضیح بیشتر:
پدرش(کعب ابن حارث الاشجعی) از راویان حدیث و از اصحاب بزرگوار پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و حضرت علی علیه‏السلام(3) و از مجاهدان احد و دیگر غزوات النبی صلی الله علیه و آله و سلم بوده و در خلافت عمر به کوفه آمده و به تعلیم فقه مشغول بوده است .او در جهادهای صفین، جمل، نهروان شرکت فعال داشته و در صفین پرچمدار انصار بوده است. و در سال بیست و چهار هجری «ری» را با ابوموسی فتح کرده و زمانی نیز از طرف علی علیه‏السلام حاکم فارس بوده و در سال پنجاه و یک هجری فوت کرده است.(4)

نکته جالب توجه اینست که، قرظه دو پسر به نامهای عمران و علی داشته،( ولی بلاذری، برادر عمران را زبیر نوشته است.) که راه این دو برادر در دو مسیر متفاوت بوده. یکی از یاران بسیار فعال امام علیه‏السلام محسوب می‏شده بطوریکه همراه سعید بن عبدالله، پاسداری و محافظت از امام علیه‏السلام را به عهده گرفته و در این راه چندین چوبه تیر به سر و سینه‏اش رسیده و مجروح شده است.(5)
و برادر دیگر در زمره سپاهیان ابن سعد بوده است.(6) بنابراین هیچ گاه فردی را با مقایسه پدر و یا حتی برادرش مورد سنجش قرار ندهیم .در تاریخ به وفور همانند این قضایا یافت می شود.
 تاریخ پیوستن عمران به  سپاه امام حسین علیه السلام را صاحب تنقیح المقال روز ششم محرم نقل کرده است.(7) که در واقع عمران حامل پیام امام علیه السلام به ابن ‌سعد، مبنی بر ملاقات با وی، در مکانی بین دو لشکر بوده است.(8)وی  صبح روز عاشورا در کربلا  به همراه سعید بن عبدالله حنفی حفاظت از جان امام را به عهده گرفته و مراقب بوده  تا اگر تیری به طرف امام رها می شده، آن را با سینه و پیشانی به جان بخرد. به نقل تاریخ، وی بعد از کشته شدن مسلم بن عوسجه، از امام خود اجازه ی رفتن به میدان گرفته و در مقابل امام به جنگ با دشمن پرداخته است  تا عده ی زیادی را کشته و زخم های زیادی به بدنش رسیده است. او هر تیری که به جانب حسین علیه السلام  می آمده، خود را سپر می کرده تا به امامش آسیبی نرسد و این چنین بوده تا از کثرت جراحات از پای درآمده است. عمران در هنگام جنگ چنین رجز می خوانده است:

قدعلمت کتیبة الانصار

ان سوف احمی حوزة الذمار

ضرب غلام غیر نکس ساری

دون حسین مهجتی و داٰری

یعنی: سپاه انصار باور دارند که من از این حریم دفاع خواهم کرد. با ضربه ای بسان ضربه ی جوانی که نمی گریزد و خود را پیشتر از همه در جنگ می افکند. جان من و همه خاندان ما فدای حسین.(9)

آنگاه به امام خطاب کرده که «ای پسر پیامبر! آیا به وظیفه ام و به عهد و پیمانم وفا کردم؟» امام فرموده است: «آری، و تو در بهشت پیشاپیش من هستی. سلام مرا به جدم، رسول خدا، برسان و بگو که من نیز به دنبال تو به پیشگاه او و به دیدارش خواهم آمد». سرانجام عمران در اثر جراحات به شهادت رسیده است. بعضی مورخان هم شهادت او را در میانه ی میدان جنگ می دانند.(10) در زیارت ناحیه مقدسه درباره عمران بن قرظه آمده است:السَّلامُ عَلی‏ عمرو بنِ قَرظَةِ الانْصاری(11)
برادرش علی روز عاشورا، وقتی از شهادت عمران، باخبر شده، از بین صف دشمن بیرون آمده و امام را این چنین خطاب کرده است:
«یا حسین یا کذاب بن الکذاب؛ ای حسین، ای دروغگو! ای پسر دروغگو! برادرم را گمراه کردی و فریب دادی تا به قتل رساندی!» حضرت سیدالشهداء در پاسخ این جسارت فرمود: «خدا برادرت را گمراه نکرد بلکه او را هدایت کرد و تو گمراه شدی!» علی بن قرظه گفت: «خدا مرا بکشد اگر من تو را نکشم!» و سپس به امام حمله کرده ولی نافع بن هلال به او مجال نداده است،و نیزه ای به او وارد کرده و او مجروح شده سپس قومش او را از میدان بیرون برده اند.(12)
انشالله که نقل زندگانی و سیره شهدای کربلا همچون عمران ابن کعب برای همه ما نکات آموزنده ای را در بر داشته باشد وما نیز پیرو راستین امام زمان باشیم و در زمان غیبتش پیرو خط رهبری باشیم.امید است که خداوند منان جهت نوشتن زندگانی ادامه شهدای کربلا حقیر را یاری نماید.



پی نوشت:

1-الاقبال ج۳، ص۷۸ (پاورقی)

2-روضة الشهداء، ص۳۱۱

3-رجال الطوسی، ص۷۹

4- ابصارالعین، ص۱۵۵

5- الملهوف، ص۱۶۲-۱۶۳

6- تاریخ طبری ج۴، ص۳۳۰

7- تنقیح المقال ج۲، ص۳۳۶

8- تاریخ طبری ج۴، ص۳۱۲

9- تاریخ طبری ج۴، ص۳۳۰

10- الملهوف، ص۱۶۲-۱۶۳

11- الاقبال ج۳، ص۸۰

12- تاریخ طبری ج۴، ص۳۳۰

  • حسن

10101010.JPG

آشنایی با یاران امام حسین علیه السلام در حادثه کربلا

حارث بن امرئ القیس کندی:
امروز قصد دارم یکی دیگر از یاران شیدای اباعبدالله الحسین علیه السلام را خدمت شما دوستان عزیز در حد و توان خودم معرفی کنم که متاسفانه اطلاعات زیادی از وی در کتابهای تاریخی وجود ندارد، وی حارث بن امرئ القیس کندی است. نام کامل وی حارث بن امرء القیس بن عابس بن منذر بن امرءالقیس بن عمرو بن معاویة بن اکرمین کندی می‌باشد. (۱) البته برخی قاعلند که نام وی حرث بن امری القیس است. (۲) درباره اینکه آیا وی جزء شیعیان بوده یا اهل سنت نظری داده نشده ولی آنچه که مسلم است هیچ شیعه‌ای برای کشتن امام خود، عمر سعد را همراهی نکرده است البته عده‌ای برای پیوستن به امام حسین علیه السلام ابتدا بصورت یک تاکتیک وارد سپاه عمر سعد شدند و هنگامی که فرصت مناسبی پیدا کردند به لشگر امام حسین پیوستند ولی از آنجایی که در احوالات حارث بن امرئ القیس آورده‌اند که وی تحت تاثیر سخنان امام حسین علیه السلام قرار گرفت و بعد به یاران امام حسین علیه السلام ملحق شد شاید بتوان گفت که وی از شیعیان امیر المومنین نبوده است.
 پدرش امرء القیس کندی از جنگجویان مشهوری بود که درجنگ‌های زیادی برای اسلام شرکت کرده بود ونامی بلند در مفازی داشت. خود حارث نیز از شجاعان و اهل عبادت به شمار می‌رفت. لذا در کتب جنگ آوران از وی یاد شده است.
حارث بن امرئ القیس که ابتدا جزو لشگر عمر ابن سعد بود از کوفه به کربلا آمد. و روز نهم محرم در کربلا وقتی متوجه شد که عمرابن سعد و فرماندهان لشگرش پیشنهاد امام حسین (ع) را مبنی بر اینکه اجازه دهند از‌‌ همان راه که آمده‌اند برگردند، قبول نکردند و تصمیم به ریختن خون امام دارند و سپاهش را محاصره کرده‌اند، چون وجدانش بیدار بود به سوی خیمهٔ امام حسین علیه السلام رفت و وفاداری خود را به او اعلام کرد و با بقیهٔ افراد قبیله کندی که ظاهرا چهار نفر بودند به سپاه امام پیوست.
 صبح روز عاشورا، حارث در اولین حمله همه جانبهٔ لشگر عمر سعد، در دفاع از امام حسین علیه السلام دلیرانه جنگید و پس از نبردی سخت به فیض شهادت رسید. (۳)
دوستان عزیز از حارث، این درس را باید یاد بگیریم که سخن حق را هر که گفت بپذیریم و بدانیم که سعادت واقعی انسان حرکت در مسیر حق است. متاسفانه امروزه برخی چشم‌هایشان را بر حقایق بسته‌اند و گوش‌هایشان را از شنیدن سخنان اهل بیت به کری می‌زنند. امید است مطالعه زندگانی بزرگانی چون حارث جرقه‌ای برای هدایت آنان روشن کند.

پی نوشت‌ها:
۱- وسیلة الدارین، ص ۱۱۶ـ ۱۱۷، شماره ۲۶

۲- حسین انصاریان، عنصر شجاعت
۳- ابصار العین، مقصد ۷، ص۱۷۳

  • حسن


202020.JPG

آشنایی با یاران امام حسین علیه السلام در کربلا
جبلة بن علی شیبانی:

وی که حدود۴۹الی۵۰سال سن داشت منسوب بود به شیبان که تیره‌ای از اعراب عدنان است. لازم به ذکر است شیبان شاخه‌ای از اعراب عدنانی شمالی بودند که در اصل از مدینه و منسوب به بکربن وائل بودند. وی از اصحاب علی بن ابیطالب علیه السلام و از مردان شجاع شهر کوفه بود (۱) که سال‌ها در راه حق مجاهدت کرده بود و فردی سخنور، صبور و استوار بود.
جبله از شیعیان مبارزان مشهور کوفه بود که وقتی برای جنگ صفین همراه امام علی علیه السلام شرکت کرده بود اشک‌های مولای متقیان را هنگامی که از سرزمین کربلا عبور کرده بودند را دیده بود. همچنین او از دعوت کنندگان به امامت امام علی علیه السلام و سپس فرزندانش امام حسن و امام حسین علیهماالسلام بود. (۲)
او در جریان نهضت امام حسین علیه السلام، هنگام ورود مسلم بن عقیل نماینده امام حسین علیه السلام در کوفه با او بیعت کرد (۳) اما بعد از خیانت و بی‌وفایی کوفیان و بازداشت مسلم به دست ابن زیاد، عبیدالله دستور دستگیری و قتل جبله را صادر کرد لذا او فرار کرد و نزد قبیلهٔ خود رفت و پنهان شد.
زمانی که خبر ورود امام حسین علیه السلام را به کربلا شنید، با دشواری فراوان خود راروز هفتم محرم به امام رساند و به یارانش پیوست. (۴) تمام سیره نویسان، بدون استثنا نام او را در زمرهٔ شهدای کربلا یاد کرده‌اند.
جبله از جمله کسانی بود که پیش از ظهر عاشورا در اولین حمله و همه جانبهٔ لشگر عمر سعد، به دفاع از امام حسین علیه السلام آن قدر جنگید تا به شهادت رسید. نام او در ضمن نامهایی است که در زیارت ناحیه‏ی مقدسه آمده است: «السلام علی جبلة بن علی الشیبانی» (۵)
دوستان عزیز جبله بن علی شیبانی در راه ولایت سختی‌های بسیاری کشید و در آخر به فیض شهادت نیز نائل آمد ازاین بزرگوار باید درس پایداری واستقامت برای ولایت را یاد بگیریم و بدانیم که رسیدن به سعادت سختی‌هایی به همراه دارد که باید آن سختی‌ها را با جان و دل قبول کنیم و بدانیم پیروزی نهایی با پیروان اباعبدالله الحسین علیه است.

پی نوشت:
۱- آینه داران آفتاب، ج۱، ص۳۹۳٫

۲- ذخیرة الدارین، ص۲۴۲
۳- مناقب آل ابى طالب علیه السلام ابن شهرآشوب ج۴، ص۱۱۳
۴- اعیان الشیعه ج۱، ص۶۱۱
۵- بحارالانوار ج۹۸، ص۲۷۳

  • حسن

یاران امام حسین علیه السلام در کربلا


اسلاید1.JPG

مسعود ابن حجاج تیمی:
وی از قبیله تیم و از شیعیان و شجاعان معروف شهر کوفه بوده است که همراه پسرش عبدالرحمان (البته برخی بنام ابن مسعود بن حجاج آورده‌اند) در واقعه کربلا درخشیده است. (۱) وی در کوفه با عناوین قهرمان نبرد‌ها و شیعه امیر المومنین مشهور بوده و در باره سن این یار میدان نبرد دیده امام حسین احتمال داده‌اند که حدود۵۰سال و سن فرزندش احتمال داده‌اند نزدیک به ۲۰سال بوده است.
 به نقل از ابصار العین مسعود ابن حجاج و پسرش همراه سپاه عمرسعد از کوفه به کربلا آمدند. چون ابن‏زیاد ممانعت شدیدی از پیوستن شیعیان به امام علیه‏السلام را به عمل می‌‏آورد لذا بعضی از شهدای کربلا ابتدا به سپاه ابن‏سعد ملحق می‌‏شدند اما همینکه به کربلا می‌‏رسیدند در یک فرصت مناسب به سپاه امام علیه‏السلام می‌‏پیوستند. مسعود و پسرش بدین طریق خود را به کربلا رسانید و در یک فرصت مناسب (در روز هفتم محرم) خود را به کاروان حسینی رساندند.
این پدر و پسر با امام حسین علیه السلام بودند تا آن‏که در حملات نخست سپاه عمرسعد در روز عاشورا با شماری دیگر از یاران امام علیه السلام به شهادت رسیدند. (۲)
در زیارت ناحیه مقدسه ازاین پدر و فرزند چنین یاد شده است: السّلام عَلی‏ مَسعُودِ بن الحَجّاج وابنه. (۳)
دوستان عزیز اصحاب با وفاى سید الشهدا، نمونه بارز بصیرت، آزادگی، ایمان، شجاعت و فداکارى بودند و فضیلت آنان بیش از آن است که در این مختصر بگنجد. برخی از ویژگی‌های یاران سیدالشهدا از این قرار است:
هماهنگى کامل با رهبرى (تا جایى که بدون اجازه نمى‏جنگیدند) ـ شجاعت وصف ناپذیر ـ سازش ناپذیرى ـ جدیت، قاطعیت و عزم راسخ ـ خدا بینی و خدا خواهی ـ از همه چیز بریدن و به خدا پیوستن ـ دقیق، منظم و منضبط بودن ـ رشد و کمال ـ مقاومت و ظلم ستیزی، رضایت خدا، ثبت بودن نامشان در لوح محفوظ، بر‌تر بودن مقامشان از همه شهدا، همت والا با عده کم، معروف بودنشان در آسمان‌ها، شوق شهادت در رکاب امام حسین علیه السلام یاران واقعى دین خدا، دفن در سرزمین مقدس کربلا و....
همین فضیلتهاست که آنان را محبوب دل‌ها ساخته و در دنیا و آخرت مورد غبطه جهانیانند. قبر شهداى کربلا همه یکجا در حرم سید الشهدا علیه السلام است.

برای مطالعه بیشتر درباره این یار با وفای امام حسین علیه السلام و فرزندش به آیینه داران آفتاب نوشته دکترمحمد رضا سنگری مراجعه نمایید.



پی نوشت:
۱- تسمیة من قتل مع الحسین علیه السلام، ص۱۵۴
۲- ابصار العین، ص۱۹۳-۱۹۴
۳- بحارالانوار ج۴۵، ص۷۲

  • حسن

78lf2vs7g8jvvqcaktn.jpg

فرزندان زهیر بن حرث تغلبی :

تغلبی منسوب به قبیله تغلب بن وائل ، از اعراب قحطان می باشد که عدنانی و از اهالی کوفه هست.
وی دارای سه فرزند پسر به نامهای قاسط، مقسط  و کردوس می باشد که همه دارای کارنامه درخشانی در طول حیات زندگانی خود هستند.(1)
در زمان امیر المومنین از جمله افرادی بودند که همیشه در رکاب مولای متقیان در جنگ ها حاضر می شدند. لذا در جنگ ها به ویژه در جنگ صفین از آنها یاد شده است.و برای اینکه بتوانند بیشتر در رکاب حضرت علی علیه السلام باشند به کوفه عزیمت کردند و رحل اقامت در آنجا برگزیدند.
همچنین در زمان امام حسن مجتبی علیه السلام نیز در شمار معدود یاران آن حضرت بودند.
و زمانى که امام حسین علیه السلام به کربلا وارد شد، به سوى او رهسپار گشتند و شبانه خدمت آن حضرت شرفیاب شدند و در رکاب او به فیض شهادت نایل شدند.(2)لذا در زیارت ناحیه مقدسه از آنها یاد شده است.
همچنین از این سه برادر و کنانة بن عتیق تغلبى به عنوان شهدای تغلبی کربلا یاد می شود . (3) متاسفانه اطلاعات بیشتری از این بزرگوارن در کتابهای رجالی وجود ندارد ولی همین مقداری که هم هست برای اثبات عظمتشان کفایت میکند.
انشالله خداوند توفیق بدهد که از زندگانی این عزیزان درس بگیریم و همیشه در رکاب امام زمان خودمان ثابت قدم بمانیم. و در زمان غیبتشان پیرو نائب بر حق ایشان امام خامنه ای باشیم.

برای مطالعه بیشتر درباره یاران دیگر امام حسین علیه السلام به کتاب یاران شیدای حسین بن علی علیهماالسلام، نوشته استاد مرتضی آقا تهرانی مراجعه کنید.

پی نوشت:

1- تسمیة من قتل مع الحسین علیه السلام، ش37

2- ابصار العین، ص200

3-یاران شیدای حسین بن علی ،کردوس تغلبی

  • حسن

vipgobc6wq4bm800xxt.jpg
عبدالرحمن بن عبدرب الانصاری الخزرجی:
عبدالرحمن منسوب به قبیله خزرج می‌باشد که اهل کوفه بوده و از اصحاب پیامبر گرامی اسلام بشمار می‌رود ایشان یکی از افرادی است که وقتی امیر المومنین علی علیه السلام درباره حادثه غدیر از اصحاب شاهد می‌گرفت برخواست و گفت شهادت می‌دهم که از رسول الله شنیدم که فرمود:
الا ان الله عز و جل ولیی و انا ولی المؤمنین، الا، فمن کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه، و احب من احبه، و ابغض من ابغضه، و اعن من اعانه (۱)
یعنی: آگاه باشید به درستی که خداوند، ولی من است و من ولی مؤمنین هستم، آگاه باشید پس کسی را که من مولای او هستم، علی مولای اوست. پروردگارا، دوست بدار هر که او را دوست دارد و دشمن بدار هر که او را دشمنی کند. و محبوب بدار، هر که او را محبوب داشته، و مبغوض بدار هر که او را مبغوض داشته است، و هر که او را یاری کند تو یاریش کن.
لذا یکی از یاران امیر المومنین نیز محسوب می‌شود (گفته شده قرآن خواندن را نیز از حضرت علی علیه السلام یاد گرفته است) عبدالرحمن همراه امام حسین علیه‌السلام از مکه به کربلا آمده بود و در حمله نخستین به فوز شهادت نائل آمد. (۲)
بنابراین عبدالرحمن فرد ولایت مداری بوده که راه را از بیراهه شناخته بوده ودر لحظات سخت همراه امام زمان خویش بوده و چه سعادتی بالا‌تر از اینکه در رکاب امام معصوم علیه السلام شهادت نصیب فرد شود. دوستان عزیزبدانیم در زمان فعلی که دسترسی مستقیم به امام معصوم نداریم پیرو خط رهبری باشیم و مواظب باشیم که خدای نکرده جزء گمراهان نشویم. سخن در این زمینه فراوان است که انشالله در فرصت دیگری به آن خواهیم پرداخت.
در ضمن برای مطالعه بیشتر درباره یاران امام حسین علیه السلام در حادثه کربلا می‌توانید به کتاب گرانسنگ یاران شیدای حسین بن علی علیهما السلام اثر استاد گرانقدر اخلاق حجت الاسلام والمسلمین مرتضی آقا تهرانی مراجعه نمایید.


منابع:
۱- الغدیر، ج ۲، ص ۴۹

۲- رجال شیخ طوسی، ص ۷۶

  • حسن



0001_0.jpgعبدالله ابن یَقطُر حِمیری:

عبدالله اهل مدینه و از قبیله حمیر و یمنی الاصل می‌باشد. مادرش‌ام قیس ابن ذریح، پرستار امام حسن و امام حسین علیه السلام بوده است. (۱) وی (عبدالله ابن یقطر حمیری) از یاران رسول اکرم (ص) به شمار می‌آمد ونقش سفیر را در حماسه امام حسین (ع) ایفا کرد. هنگامی که مسلم بن عقیل (ع) از مردم کوفه بیعت گرفت، نامه‌ای را خدمت امام فرستاد وآن حضرت را به عزیمت به سوی کوفه ترغیب کرد. امام نیز در مکّه پاسخی به این نامه نوشت وآن را به عبدالله بن یقطرداده تا به کوفه ببرد. عبدالله در منطقه قادسیه، توسّط حصین بن تمیم دستگیر شده وبه نزد عبید الله بن زیاد فرستاده شد. او در بازجویی مقاومت کرد وچیزی نگفت. عبیدالله ابن زیاد به او گفت: بالای دارالاماره برو و به درغگو پسر دروغگو لعنت بفرست. او بالای دارالاماره رفت و گفت:‌ای مردم! من فرستاده حسین ابن فاطمه بنت رسول الله هستم تا او را علیه پسر مرجانه و پسر سمیه آن حرامزاده پسر حرامزاده یاری کنم. درآن حال ابن‌زیاد دستور داد عبدالله را از بالای قصر به زمین پرتاب کنند. استخوان‌های عبدالله شکسته شد. او هنوز رمقی جان در تن داشت که عبدالملک بن عمیر لخمی که قاضی و فقیه کوفه بود، سر رسید و او را با کارد سر برید. (۲)
هنگامیکه خبر شهادت عبدالله به امام حسین (ع) رسید، امام خطبه‌ای ایراد کرده و فرمود‌ای مردم طرفداران ما، ما را‌‌ رها کردند و مسلم، هانی، قیس بن مسهر و عبدالله بن یقطر کشته شدند، در این هنگام امام روی به همراهان کرده و در ادامه دادن راه آنان را آزاد گذاشت. [بسیاری از افراد که بنا بر امیال و خواسته‌ای دنیوی همراه امام شده بودند، رفته و تنها کسانی که از مدینه همراه امام بودند ماندند. (۳)


منابع:
۱- ابـصـار العـین، ص ۹۳
۲- الارشاد، ج ۲، ص ۷۱
۳- تاریخ‏ الطبری، ج‏۵، ص۳۹۸

  • حسن

vpmmvaub3m6wjw12u9i9.jpg
مسلم ابن عقیل (علیه السلام):
وی فرزند عقیل، عموزاده و صحابی گرانقدر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و نوه ابوطالب، پدر گرامی علی علیه‌السلام، و کنیه‌اش ابوداود بود. مادرش از زنان آزاد نَبْط و از خاندان «فرزندا» به شمار می‌رفت. و احتمالًا نژادی ایرانی داشت. (۱) مسلم بن عقیل پس از ورود به دوران جوانی با رقیه و به قولی‌ام الکثوم دختر امیر مومنان علی علیه‌السلام، پیوند زناشویی بست. (۲) در دوران خلافت حضرت علی علیه‌السلام در جنگ صفین حضور داشت و همراه امام حسن علیه‌السلام و امام حسین علیه‌السلام و عبدالله بن جعفر در می‌منه سپاه با دشمن به نبرد پرداخت. همچنین در روزگار امامت امام حسن علیه‌السلام از یاران با وفا و بر جسته آن حضرت به شمار می‌رفت. وی پس از شهادت امام حسن علیه‌السلام همراه امام حسین علیه‌السلام رهسپار مکه شد. (۳)
نامه‌های فراوان و فرستادگان مردم کوفه، امام حسین علیه‌السلام را بر آن داشت که برای اطمینان بیشتر کسی را به کوفه بفرستد تا درباره دعوت کوفیان تحقیق کند. از این رو مسلم را فرا خواند و در نامه‌ای برای مردم کوفه چنین نوشت: «من برادر، پسرعمو و مطمئن‌ترین فرد خانواده‌ام را به سوی شما فرستادم و به وی دستور دادم تا نظر برگزیدگان و خردمندان شما را برای من بنویسد. پس، با پسر عموی من بیعت کنید و او را تنها نگذارید». سپس نامه را به مسلم داد و فرمود: «من تو را به کوفه می‌فرستم، خداوند هر آنچه را که مورد رضا و علاقه اوست برای تو مقدّر خواهد کرد و من امیدوارم که با تو در مرتبه شهدا قرار گیریم، پس بر تقدیر پروردگار خشنود باش.» نیز فرمود: «هر‌گاه به کوفه رسیدی نزد مطمئن‌ترین فرد منزل کن، از خاندان ابوسفیان بر حذر باش و مردم را به اطاعت من فرا خوان. اگر مردم را بر بیعت با من ثابت قدم یافتی بی‌درنگ مرا آگاه ساز تا طبق آن عمل کنم. در غیر این صورت با سرعت باز گرد.» همچنین او را به تقوا، مدارا با مردم و کتمان مأموریت خود سفارش فرمود. پس او را در آغوش گرفت و هر دو گریستند و یکدیگر را وداع گفتند. (۴) مسلم بن عقیل در نیمه ماه رمضان سال ۶۰ هجری مخفیانه به سمت مدینه حرکت کرد. قیس بن مسهر صیداوی، عبدالرحمان بن الکدن ارحبی و عمارة بن عبید سلولی نیز او را در این سفر همراهی می‌کردند. با انتشار خبر ورود مسلم به کوفه، رفت و آمد شیعیان به خانه ابن مسیب آغاز گردید مردم به دیدار مسلم می‌شتافتند و با او بیعت می‌کردند. وقتی خبر به ابن زیاد رسید، سران شهر را گرد آورد و آنان را با تهدید و تطمیع مطیع خویش ساخت. با ایجاد جو رعب و وحشت و دستگیری‌ها، بیم و هراس بر مردم سایه افکند و مردم از دور مسلم پراکنده شدند. مسلم بن عقیل در کوفه تنها ماند به گونه‌ای که از هجده هزار نفر که با او پیمان بستند به هنگام مغرب تنها سی نفر باقی مانند و شب هنگام حتی یک نفر هم باقی نماند. مسلم شب به خانه طوعه رفت و پس از آنکه جایگاه او برای ابن زیاد معلوم شد نیروهایی فرستاد، مسلم از خانه بیرون آمد و در کوچه‌ها و میدان شهر یک تنه با سربازان ابن زیاد جنگید تا آنکه گرفتار شد. او را به قصرابن زیاد بردند. مسلم در آنجا سه وصیت کرد که مسلما به وصیت سوم عمل نشد. اول هفتصد درهم بدهکارم آنچه دارم بفروشید و وام را بپردازید. دوم جسدم را در گوشه‌ای به خاک سپارید و سوم به حسین بن علی خبر دهید که به کوفه نیاید. پس از گفتگوهای تندی که رد و بدل شد، به دستور ابن زیاد، او را بالای قصر برده، سر از بدنش جدا کردند و پیکرش را به زیر افکندند. (۵) سر مسلم را همراه سر هانی نزد یزید فرستادند. شهادت مسلم بن عقیل، روز هشتم ذیحجه سال ۶۰ بود.

منابع:
۱-فرسان الهیجاء، ص۶۳
۲- المعارف، ص۲۰۴
۳- الامامة و السیاسة ج۲، ص۲۳۰
۴-الفتوح، ج ۵، ص۵۱-۵۳
۵-مقتل الحسین، مقرم، ص ۳۳۷.

  • حسن