مسلم ابن عقیل (علیه السلام):
وی فرزند عقیل، عموزاده و صحابی گرانقدر پیامبر صلیاللهعلیهوآله و نوه ابوطالب، پدر گرامی علی علیهالسلام، و کنیهاش ابوداود بود. مادرش از زنان آزاد نَبْط و از خاندان «فرزندا» به شمار میرفت. و احتمالًا نژادی ایرانی داشت. (۱) مسلم بن عقیل پس از ورود به دوران جوانی با رقیه و به قولیام الکثوم دختر امیر مومنان علی علیهالسلام، پیوند زناشویی بست. (۲) در دوران خلافت حضرت علی علیهالسلام در جنگ صفین حضور داشت و همراه امام حسن علیهالسلام و امام حسین علیهالسلام و عبدالله بن جعفر در میمنه سپاه با دشمن به نبرد پرداخت. همچنین در روزگار امامت امام حسن علیهالسلام از یاران با وفا و بر جسته آن حضرت به شمار میرفت. وی پس از شهادت امام حسن علیهالسلام همراه امام حسین علیهالسلام رهسپار مکه شد. (۳)
نامههای فراوان و فرستادگان مردم کوفه، امام حسین علیهالسلام را بر آن داشت که برای اطمینان بیشتر کسی را به کوفه بفرستد تا درباره دعوت کوفیان تحقیق کند. از این رو مسلم را فرا خواند و در نامهای برای مردم کوفه چنین نوشت: «من برادر، پسرعمو و مطمئنترین فرد خانوادهام را به سوی شما فرستادم و به وی دستور دادم تا نظر برگزیدگان و خردمندان شما را برای من بنویسد. پس، با پسر عموی من بیعت کنید و او را تنها نگذارید». سپس نامه را به مسلم داد و فرمود: «من تو را به کوفه میفرستم، خداوند هر آنچه را که مورد رضا و علاقه اوست برای تو مقدّر خواهد کرد و من امیدوارم که با تو در مرتبه شهدا قرار گیریم، پس بر تقدیر پروردگار خشنود باش.» نیز فرمود: «هرگاه به کوفه رسیدی نزد مطمئنترین فرد منزل کن، از خاندان ابوسفیان بر حذر باش و مردم را به اطاعت من فرا خوان. اگر مردم را بر بیعت با من ثابت قدم یافتی بیدرنگ مرا آگاه ساز تا طبق آن عمل کنم. در غیر این صورت با سرعت باز گرد.» همچنین او را به تقوا، مدارا با مردم و کتمان مأموریت خود سفارش فرمود. پس او را در آغوش گرفت و هر دو گریستند و یکدیگر را وداع گفتند. (۴) مسلم بن عقیل در نیمه ماه رمضان سال ۶۰ هجری مخفیانه به سمت مدینه حرکت کرد. قیس بن مسهر صیداوی، عبدالرحمان بن الکدن ارحبی و عمارة بن عبید سلولی نیز او را در این سفر همراهی میکردند. با انتشار خبر ورود مسلم به کوفه، رفت و آمد شیعیان به خانه ابن مسیب آغاز گردید مردم به دیدار مسلم میشتافتند و با او بیعت میکردند. وقتی خبر به ابن زیاد رسید، سران شهر را گرد آورد و آنان را با تهدید و تطمیع مطیع خویش ساخت. با ایجاد جو رعب و وحشت و دستگیریها، بیم و هراس بر مردم سایه افکند و مردم از دور مسلم پراکنده شدند. مسلم بن عقیل در کوفه تنها ماند به گونهای که از هجده هزار نفر که با او پیمان بستند به هنگام مغرب تنها سی نفر باقی مانند و شب هنگام حتی یک نفر هم باقی نماند. مسلم شب به خانه طوعه رفت و پس از آنکه جایگاه او برای ابن زیاد معلوم شد نیروهایی فرستاد، مسلم از خانه بیرون آمد و در کوچهها و میدان شهر یک تنه با سربازان ابن زیاد جنگید تا آنکه گرفتار شد. او را به قصرابن زیاد بردند. مسلم در آنجا سه وصیت کرد که مسلما به وصیت سوم عمل نشد. اول هفتصد درهم بدهکارم آنچه دارم بفروشید و وام را بپردازید. دوم جسدم را در گوشهای به خاک سپارید و سوم به حسین بن علی خبر دهید که به کوفه نیاید. پس از گفتگوهای تندی که رد و بدل شد، به دستور ابن زیاد، او را بالای قصر برده، سر از بدنش جدا کردند و پیکرش را به زیر افکندند. (۵) سر مسلم را همراه سر هانی نزد یزید فرستادند. شهادت مسلم بن عقیل، روز هشتم ذیحجه سال ۶۰ بود.
منابع:
۱-فرسان الهیجاء، ص۶۳
۲- المعارف، ص۲۰۴
۳- الامامة و السیاسة ج۲، ص۲۳۰
۴-الفتوح، ج ۵، ص۵۱-۵۳
۵-مقتل الحسین، مقرم، ص ۳۳۷.
- ۰ نظر
- ۲۰ مهر ۹۴ ، ۱۶:۳۶
- ۳۹۳ نمایش