عمران ابن کعب ابن حارث الاشجعی:
نام :عمران( البته برخی منابع او را عمیر(1) و برخی عمر گفته
اند،(2))
نام پدر: کعب ابن حارث الاشجعی
سن: حدود50سال
محل سکونت: اصالتی مدنی ولی ساکن کوفه بوده است.
توضیح بیشتر:
پدرش(کعب ابن حارث الاشجعی) از راویان حدیث و از اصحاب بزرگوار پیامبر صلی الله علیه
و آله و سلم و حضرت علی علیهالسلام(3) و از مجاهدان احد و دیگر غزوات النبی صلی الله
علیه و آله و سلم بوده و در خلافت عمر به کوفه آمده و به تعلیم فقه مشغول بوده است
.او در جهادهای صفین، جمل، نهروان شرکت فعال داشته و در صفین پرچمدار انصار بوده
است. و در سال بیست و چهار هجری «ری» را با ابوموسی فتح کرده و زمانی نیز از طرف علی
علیهالسلام حاکم فارس بوده و در سال پنجاه و یک هجری فوت کرده است.(4)
نکته جالب توجه اینست که، قرظه دو پسر به
نامهای عمران و علی داشته،( ولی بلاذری، برادر عمران را زبیر نوشته است.) که راه این
دو برادر در دو مسیر متفاوت بوده. یکی از یاران بسیار فعال
امام علیهالسلام محسوب میشده بطوریکه همراه سعید بن عبدالله، پاسداری و محافظت از
امام علیهالسلام را به عهده گرفته و در این راه چندین چوبه تیر به سر و سینهاش رسیده
و مجروح شده است.(5)
و برادر دیگر در زمره سپاهیان ابن سعد بوده
است.(6) بنابراین هیچ گاه فردی را با مقایسه پدر و یا حتی برادرش مورد سنجش قرار
ندهیم .در تاریخ به وفور همانند این قضایا یافت می شود.
تاریخ پیوستن عمران به سپاه امام حسین علیه السلام را صاحب تنقیح المقال روز ششم محرم نقل کرده است.(7) که در واقع عمران حامل پیام امام علیه السلام به ابن سعد، مبنی بر ملاقات با وی،
در مکانی بین دو لشکر بوده است.(8)وی صبح روز عاشورا در کربلا به همراه
سعید بن عبدالله حنفی حفاظت از جان امام را به عهده گرفته و مراقب بوده تا اگر تیری به طرف امام رها می شده، آن را با سینه
و پیشانی به جان بخرد. به نقل تاریخ، وی بعد از کشته شدن مسلم بن عوسجه، از امام خود
اجازه ی رفتن به میدان گرفته و در مقابل امام به جنگ با دشمن پرداخته است تا عده ی زیادی را کشته و زخم های زیادی به بدنش
رسیده است. او هر تیری که به جانب حسین علیه السلام می آمده، خود را سپر می کرده تا به امامش آسیبی نرسد
و این چنین بوده تا از کثرت جراحات از پای درآمده است. عمران در هنگام جنگ چنین رجز
می خوانده است:
قدعلمت کتیبة الانصار
ان سوف احمی حوزة الذمار
ضرب غلام غیر نکس ساری
دون حسین مهجتی و داٰری
یعنی: سپاه انصار باور دارند که من از این
حریم دفاع خواهم کرد. با ضربه ای بسان ضربه ی جوانی که نمی گریزد و خود را پیشتر از
همه در جنگ می افکند. جان من و همه خاندان ما فدای حسین.(9)
آنگاه به امام خطاب کرده که «ای پسر پیامبر!
آیا به وظیفه ام و به عهد و پیمانم وفا کردم؟» امام فرموده است: «آری، و تو در بهشت
پیشاپیش من هستی. سلام مرا به جدم، رسول خدا، برسان و بگو که من نیز به دنبال تو به
پیشگاه او و به دیدارش خواهم آمد». سرانجام عمران در اثر جراحات به شهادت رسیده
است. بعضی مورخان هم شهادت او را در میانه ی میدان جنگ می دانند.(10) در زیارت ناحیه مقدسه درباره عمران بن قرظه آمده است:السَّلامُ عَلی
عمرو بنِ قَرظَةِ الانْصاری(11)
برادرش علی روز عاشورا، وقتی از شهادت عمران، باخبر
شده، از بین صف دشمن بیرون آمده و امام را این چنین خطاب کرده است:
«یا حسین یا کذاب بن الکذاب؛ ای حسین، ای دروغگو! ای پسر دروغگو! برادرم را گمراه کردی
و فریب دادی تا به قتل رساندی!» حضرت سیدالشهداء در پاسخ این جسارت فرمود: «خدا برادرت
را گمراه نکرد بلکه او را هدایت کرد و تو گمراه شدی!» علی بن قرظه گفت: «خدا مرا بکشد
اگر من تو را نکشم!» و سپس به امام حمله کرده ولی نافع بن هلال به او مجال نداده
است،و نیزه ای به او وارد کرده و او مجروح شده سپس قومش او را از میدان بیرون برده
اند.(12)
انشالله که نقل زندگانی و سیره شهدای کربلا همچون عمران ابن کعب برای همه ما نکات
آموزنده ای را در بر داشته باشد وما نیز پیرو راستین امام زمان باشیم و در زمان
غیبتش پیرو خط رهبری باشیم.امید است که خداوند منان جهت نوشتن زندگانی ادامه شهدای
کربلا حقیر را یاری نماید.
پی نوشت:
1-الاقبال ج۳، ص۷۸ (پاورقی)
2-روضة الشهداء، ص۳۱۱
3-رجال الطوسی، ص۷۹
4- ابصارالعین، ص۱۵۵
5- الملهوف، ص۱۶۲-۱۶۳
6- تاریخ طبری ج۴، ص۳۳۰
7- تنقیح المقال ج۲، ص۳۳۶
8- تاریخ طبری ج۴، ص۳۱۲
9- تاریخ طبری ج۴، ص۳۳۰
10- الملهوف، ص۱۶۲-۱۶۳
11- الاقبال ج۳، ص۸۰
12- تاریخ طبری ج۴، ص۳۳۰